اشغال نوبتی کشورهای «مزاحم» (5)
رضا خسروی رضا خسروی

 

امپریالیسم آمریکا و شرکاء احتیاج به پیروزی های ارزان در مناطق غیر خودی دارند!

IX
به هر حال

• بهر حال، نتیجه موقت تمام این کشمکش های « قبیله ای » تا قبل از شروع جنگ اول جهانی، رد و بدل شدن مکرر مناطقی بود که این یا آن دولت درگیر را به نحوی به دریا متصل می کرد
• طبق اسناد رسمی، اتصال به دریای « اژه »، دریای « سیاه » و یا دریای « آدریاتیک » موضوع اصلی همه زد و خوردهای « خانگی » و یا « قبیله ای » بود
• این همان چیزی بود که « تصادفا » توسعه بازرگانی دول ولی نعمت بدان بستگی تام داشت.

• در واقع، دولت های امپریالیستی « متمدن » « قبائل یعنی همان ملت های بالکان را، به خاطر پیشبرد سیاست بازارگشائی خود، آگاهانه به جان هم می انداختند.

• و پس از یک زورآزمائی نمایشی و دهها هزار قربانی، بعد از اینکه از نفوذ و یا قدرت مانور دولت رقیب، برای یک درگیری احتمالی و رویاروی، اطلاعات لازم را به دست می آوردند، موقتا مساله را در کنفرانس « صلحی » در لندن، برلین و پاریس وغیره فیصله می دادند.

• ولی با تدارک جدی جنگ اول جهانی، همراه با دیپلماسی فعال گروه های رقیب، انگلیس و فرانسه و روسیه تزاری از سوئی، و امپراتوری اتریش – مجار و آلمان و سلطان عثمانی از جانب دیگر، یکباره تمام « استقلال » ها و « خود مختاری » های فرمایشی از اعتبار افتاد

• آنها که گوسفند وار تسلیم اراده ولی نعمت شدند، پیش از وقوع درگیری نظامی، در غنائم پس از جنگ حادث نشده سهیم شدند، یا اینکه چنین وعده گرفتند.

• در مقابل، خود مختاری صرب ها، بدلیل گردنکشی آنان، شاید با تحریک احتمالی دول رقیب، عملا به مانعی در برابر سیاست توسعه طلبی ژرمن ها تبدیل شد و « نا » گزیر با قهری از نوع آلمانی درهم ریخت.

• ضمن اینکه دولت بلغار، که « استقلال » خود را با دخالت های مستقیم و غیر مستقیم دولت تزار بدست آورده بود – می گویند به خاطر از دست دادن « مقدونی » تغییر جهت داده و در آخرین مرحله به جبهه ژرمن ها پیوست.

• در جریان تمام این رویدادها و در فواصل متفاوت، نکته مهم دیگر اتحاد و استقلال ایتالیا از اتریش بود، که دولت « آزاد » فرانسه نیز ـ چه به لحاظ سیاسی و چه ارضی ـ از آن بی نصیب نماند
• ایتالیای واحد و مستقل، گرچه هنوز نیروی « مزاحمی » به حساب نمی آمد، ولی به سهم خود تلاش داشت تا جای پای قابل اعتمادی در بالکان بیابد و از همان ابتدا، آلبانی را که از لا به لای رقابت قدرت های بزرگ و با حمایت همان ها به « استقلال» رسیده بود، سهم طبیعی خویش می پنداشت.

• بطوریکه اشاره شد، تمام این کشورهای نوخاسته، درست به دلیل شتابی که دول ولی نعمت در سرهم بندی شان به خرج داده بودند و به همین خاطر هیچ حد و مرز معینی را شامل نمی شدند و سیاست قدرت های «حامی» را نمایندگی می کردند، به تحریک مداوم همان ها اغلب در جنگ و ستیزی « قومی» و «قبیله ای» بسر می بردند و غیره

• با وجود این، تصور اینکه اختلافات « مرزی» و یا جدال « قبیله ای» میان دولت های یونان و بلغار، یا حتی اتحادی از دولت های یونان و رومانی علیه بلغارستان وغیره به خاطر تسلط بر « مقدونی» و اتصال به دریای «اژه»، بدون تحریک دول توسعه طلب، می توانست به جنگی جهانی منجر گردد، خیلی کودکانه و ساده لوحی محض است.

• در هر حال جنگ اول جهانی – می گویند «بدلیل ترور ولیعهد اتریش» ـ در اصل حاصل رقابت دولت های امپریالیستی اروپا بود، که هر یک به سهم خود، به دلیل محدودیت بازار فروش وغیره نیازمند یک ماجراجوئی برون مرزی بود، تا هم ناتوانی خویش را در حل و فصل معضلات داخلی لاپوشی کند و هم با توسل به « ناسیونالیسم» و با اشاعه نوعی « میهن پرستی»، جنبش سوسیالیستی کارگران را در سرزمین پایگاه درهم بکوبد.

• اتفاق انگلیس و فرانسه و روسیه تزاری در چارچوب جنگ اول جهانی، ضمن توافق برسر تقسیم «غنائم» قصد آن داشت تا ژرمن ها را از بالکان دور ساخته و از بازار شرق محروم نماید
• در مقابل، ژرمن ها نیز، ضمن سازش با سلطان و سازماندهی جبهه ای آلمانی – اسلامی، هدف مشابهی را دنبال می کردند.

• خواننده توجه دارد که « اسلام» خواهی یکی و «استقلال» دهی دیگری، ترفندهای متقابلی بودند که می بایست خصلت راهزنانه و توسعه طلبانه جنگ را پنهان نمایند.

• جنگ اول جهانی، که با اشاعه نوعی « ناسیونالیسم» تلاش مذبوحانه «پان اسلامیستی» همراه بود، زمینه قلع و قمع مخالفان سیاسی حکام وقت و سرکوب مبارزات استقلال خواهانه در شرق و جنبش سوسیالیستی کارگران در غرب را فرآهم کرد.

• چون « آرامش» پشت جبهه، یعنی همان خفقان داخلی، از الزامات هر ماجراجوئی خارجی یا برون مرزی است.


• در این ارتباط بود که سوسیال دموکراسی باختری، برخلاف تمام تعهدات جمعی و قبلی، با پیشکش کردن جنبش سوسیالیستی کارگران، علاوه بر اینکه خاطر دول امپریالیستی خودی را نسبت به «آرامش» پشت جبهه آسوده کرد، بلکه همزمان، افزایش بودجه نظامی را جهت تسهیل قتل عامی که در پیش بود، مورد تائید قرار داد.

• در هر صورت، این جنگ ارتجاعی و راهزنانه، گواینکه قرار بود تا رقابت گروه های مختلف امپریالیستی را به «سرانجام» برساند و با اسارت ملت های بالکان به خصوص، موضوع تسلط بر دریای «آدریاتیک» را جهت تصرف بازار شرق، لااقل برای مدتی فیصله دهد، در بین راه، پیش از روشن شدن نتیجه قطعی جنگ، به صورتی غافلگیر کننده با انقلاب کارگری اکتبر، با دولتی سوسیالیستی در روسیه تزاری مواجه شد:
• دولتی که نه فقط خواهان ادامه جنگ نبود، بلکه با افشای تمام قراردادهای محرمانه تزار، که قرار بود برای « همیشه» مکتوم بماند، افسانه « آزادیخواهی» و «صلح دوستی» دول امپریالیستی را یکجا به لجن کشید.
• با پیروزی انقلاب سوسیالیستی اکتبر و حذف عملی تزاریسم، جنگ اول جهانی و بر خلاف تمام محاسبات رسمی، به مسیری بیگانه با منافع سرمایه و سرمایه داری درغلتید.
• این «انحراف» نا منتظر از «قاعده» سرمایه داری، از قضا دول «متخاصم» امپریالستی را به یک آشتی استراتژیک متمایل کرد.
• همین امر موجب شد تا شتابان کنفرانس پاریس در سال ۱۹۱۸ میلادی برپا گردد، که با تعیین «غالب و مغلوب» در جنگ، تقسیمات تازه ای را به تناسب نیروهای موجود سرهم بندی کند و یک سال بعد در «توافق» ورسای رسمیت یابد.

• دولت های «پیروز» بلغارستان را که به نفع جبهه رقیب می جنگید، « سهوا» از اتصال با دریای « اژه» محروم نکردند.
• صرب ها نیز، به دلیل گردنکشی در برابر ژرمن ها، اجازه یافتند تا سرزمین های «مونته نگرو»، «بوسنی» و ساحل « دالمات» را به خود ملحق کرده و پادشاهی مشترکی به اتفاق اسلاوهای جنوب، کروات ها و اسلوونی ها، بیشتر به خاطر بستن راه آلمان ها به بالکان، تشکیل بدهند وغیره

• خواننده آشنا با رویدادهای بعدی در این منطقه و تغییرات آرام و مداوم در آرایش نیروهای بین المللی، بخوبی می داند که تقسیمات فوق الذکر به هیچوجه مانع از اتحاد استراتژیک دولت های «غالب و مغلوب» امپریالیستی جهت محاصره اقتصادی و سپس تهاجم نظامی علیه دولت کارگری شوروی نگردید

• در هر صورت، جنگ اول جهانی و با تغییرات انکار ناپذیری که در جغرافیای سیاسی جهان و منطقه بالکان بخصوص بوجود آورد، با حفظ « برتری» دولت های انگلیس و فرانسه، دولت آلمان را به نیروئی درجه ۲ تنزل داد، که بر خلاف ماجراجوئی های مداوم دولتهای انگلیس و فرانسه و در خارج از مرزهای بومی، موقتا به درون خزید تا در فرصتی دیگر و با آرایشی « مناسب» تر، جبران مافات نماید.

• در این فاصه اما، دولت کارگری شوروی نیز، پس از دفع ماجراجوئی های خارجی و توطئه های داخلی، استراتژی سیاسی جدیدی را در مقابل حاکمیت دیرپای ثروت و ثروتمندان قرار داد، که براساس اسناد و شواهد تاریخی موجود، جنبش های استقلال خواهانه ملت ها نیز از آن بی نصیب نماندند.

• بنظر من، پیروزی انقلاب کارگری اکتبر و استقرار دیکتاتوری پرولتاریا در بزرگترین و یکی از پر جمعیت ترین کشورهای جهان، عملا سیاست بازارگشائی دول امپریالیستی را، از « غالب و مغلوب» و از این نقطه نظر، جنگ اول جهانی را «نیمه کاره» قطع کرد.

• به همین دلیل و از فردای « ترک مخاصمه» برتری طلبان انگلیسی و فرانسوی و تلافی جویان آلمانی، همراه با رقیبان نوخاسته ای چون آمریکای شمالی و ژاپن وغیره همواره در صدد بودند تا آن را « تکمیل» کنند.
• با این تفاوت، که «استقلال» دهی یک گروه و «اسلام پناهی» گروه دیگر، بدلیل عدم حضور تزاریسم و امپراتوری عثمانی در صحنه سیاست های منطقه ای و بین المللی، خریدار چندانی در میان توده اهالی نداشت.

• چرا که این قربانیان اصلی جنگ « نیمه کاره» پیشین، اگر نه کاملا ولی به مراتب زیرکانه تر از مرحله ماقبل، سیر حوادث را دنبال می کردند.
• لذا هر ماجراجوئی شتابان و محاسبه نشده ای، می توانست به تکرار « فاجعه» اکتبر در غرب و بسط نفوذ بلشویسم در شرق منجر گردد.

• نکته مهم دیگر اینکه، اقتصاد درهم ریخته آلمان مغلوب، به خصوص صنایع شیمیائی و تسلیحاتی آن، از طریق سرمایه های «اهدائی» دولت های « پیروز»، بازسازی شد و توسعه یافت.

• در حالیکه نه سیاست بازارگشائی خاتمه یافته بود و نه تصرف بازار پر جاذبه شرق و از طریق گذرگاه های دریائی بالکان، یعنی همان موضوع اصلی مورد مناقشه حل و فصل گردیده بود.

• ظاهرا، تناقضی در این وجود دارد که قدری سوء ظن برانگیز می نماید!

• بنظر من، انقلاب کارگری اکتبر، این « شوخی» نا منتظر تاریخ و درهم کوبیدن هرچه زود تر آن، عملا تمام مانورهای تاکتیکی و استراتژیک دول امپریالیستی غالب و مغلوب را تا مدت ها تحت الشعاع خود قرار داد.

• تردید ندارم، خواننده ای که هنوز زیرکی و هوشیاری سیاسی خود را از دست نداده و در دام «آزادیخواهی» و «صلح دوستی» امپریالیسم گرفتار نیامده، و یا به بهانه برخی کجروی ها و شکست های جانبی، به خلوت حقیر « مال اندوزی» پناه نبرده است و غیره، براحتی دلیل برخی « نا» روشنی ها و « تناقضات» ظاهری را در خواهد یافت و غیره


ادامه دارد.

October 6th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی